در پناه تو

درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری کشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس

در پناه تو

درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری کشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس

انتظار

چه انتظار عظیمی

همه منتظرند

این انتظار بر همه باریده است

ابر ها کنار نمی روند

حتی در شب

او آمده است

پشت این درهاست

در های همیشه بسته اما تنها برای او

ستاره ها هر شب اشاره به حضورش می کنند

ولی باز هم ابر ها

تیره و ...

همه منتظرند

اما کسی درها را باز نمی کند

من باور دارم

پشت همین در است

ولی من هم ...

کمک کن تا چشمانم را باز کنم

                                          من منتظرم