در پناه تو

درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری کشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس

در پناه تو

درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری کشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس

یعنی چه

 

 

شبه قبول

روز حالا حالا ها نمی اد قبول

 

گفتم داره دیر می شه گفتید نه حالا وقتش نیست، باشه اینم قبول

دیروز گرم بود نمی شد کاری کرد ،بهانه خوبی نبود ولی قبول

روز قبلش بارون اومده بود بازم نمی شد ،بازم قبول

فردا ممکنه ابری باشه ،لابد خوش یمن نیست ، قبول

سال گذشته که چون سال خروس بود اصلا نمی شد ،!!! قبول

سالهای قبلش هم سرمون شلوغ بود

صبح ها ممکنه کسی خواب باشه ،نمی شه، قبول

ظهر، آخه حالا وقت این حرفها و کاراست ،ای بابا ،قبول

بعد از ظهر ،اصلا کسی این موقع روز حوصله نداره ،قبول

نزدیک غروب ، حالا هم که دلم گرفته و نمی خوام با هیچ کس حرف بزنم ،قبول

شب شد دیگه دیره ،قبول

...........

چی موند ؟، کی وقتش ه ؟ ، کجا  ؟ چی شد اصلا ؟

انقدر دنبال وقت مناسب ،جای مناسب ، آدم مناسب ، حرف مناسب  ، ....

خسته شدم و این بار منم که حق دارم و باید بگید قبول ،

آره قبول کنید که من جز داشتن شما و ......... تو رویا چاره دیگه ای ندارم

 

حالا شبه ،برای هر کاره دیگه ای دیره ،درست ، اما

برای رویا ساختن حالا باید شروع کرد

حالا همه وقت و همه آدمها و همه جاها و ........ تمام دنیا مال منه تا شما را توش تصور کنم و هرچند خیالی ، لحظه ای احساس کنم می تونم کنارتون باشم ،می تونم ....،می تونم خیره بشم تو چشماتون و .......نه حتی تو رویا  هم تا حالا نتونستم این کارو کنم  ، یعنی هنوز با وجود تمام رویا های شبها ،چیزی هست که آروزی دیدنش و تو روز دارم توی واقعیت ،

پس خواهش می کنم یه وقتی هم برای من بدید ،خواهش می کنم .........

خواهش می کنم، دیگه بهانه ای جز خودم نمی بینم ،

این من را، شما از میون بردارید

 

آرزو می کنم فردا، نه ابری باشه نه بارونی نه حتی آفتابی

یه وقتی بین روز و شب و ظهر و غروب

یه جایی دور از همه ادمها

بتونم بی نظیر ترین قلب دنیا را حس کنم

 

مهم نیست بعدش چی میشه ،

فقط می دونم دیگه به هر چی می خوام رسیدم و دیگه آماده رفتنم

می تونید من را هر جا که می خواهید ببرید

 

من باز منتظرم