در پناه تو

درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری کشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس

در پناه تو

درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری کشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس

شب آرزوها

 

آرزو یعنی امید چشم انتظاری  چشم داشت

آرزومند یعنی امیدوار

و آرزو کردن یعنی تمنا کردن

 

اینها تعریف واژه آرزو تو لغت نامه است،

من این و نمی دونستم ولی کاملا درک می کردم

همیشه چشم انتظار آمدن شما بودم و تنها آرزوم هم دیدن و بودن در کنار دوستان شما بوده

حالا می بینم که هر دوی اینها یه چیز هستن ، آرزوی من و انتظارم

و من امشب باز مثل هزاران بار گذشته آرزو میکنم ،یعنی همون تمنای همیشگی

خواهش می کنم بیاید، زودتر ، خواهش می کنم کمکم کنید یعنی بخواهید که من هم از منتظران واقعی شما باشم

این اولین و مهمترین آرزوی من تو این شبه ، نمی دونم چرا نا خود آگاه بانوشتن این جمله ها  اشک از چشمام سرازیر می شه ،اشکهایی که همیشه با من بودن ،ولی تو شب ، وقتی که هیچ کس نتونه ببینه ...

یعنی ممکنه این به خاطر این باشه که شما آرزوی من را براورده کردید ،یعنی منو پذیرفتید،

 

تو همون حس غریبی که همیشه با منی

تو بهونه هر عاشق واسه زنده موندنی

تو امید انتظاری تو دلهای ناامید ........

 

عمری دلم گرفته ،گله دارم از جدایی

غایب همیشه حاضر تو کجایی تو کجایی..........

 

درد عشقی کشیده ام که مپرس      زهر هجری چشیده ام که مپرس 

 گشته ام در تمام عالم و آخرکار    دلبری  برگزیده ام که مپرس

 

                                            دوستون دارم  و منتظرم