در پناه تو

درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری کشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس

در پناه تو

درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری کشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس

دارم دیوار دنیا رو بالا می رم



آقا جون شکستنم
تو برکه ها جام گذاشتن
می خواستم بزرگ بشم تا قدم به بالای دیوار دنیا برسه
ولی هنوز به بلندی دیوار خودم هم نرسیده
دیگه نمی تونم منتظر بزرگ شدن بمونم
دارم از دیوار بالا می رم
ولی بالا رو نمی بینم
می ترسم در حال پایین اومدن باشم و خودم ندونم و فکر کنم دارم بالا می رم
آقا جون یه چراغ بهم بده
یا یه راهنما
بیشتر راه توی شب
وقتی هیچ جا روشن نیست
کمکم کن تا به تو برسم



شاید این جمعه بیاید شاید
پرده از رخ بگشاید شاید


ولی نیومدی
من منتظرم