در پناه تو

درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری کشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس

در پناه تو

درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری کشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس

نگاه مهربان او

 

الله

 

 

گفتند باران دیگر پاک نخواهد کرد گرد روی گل را

.

خندیدند به پرواز پروانه به دور گل نیمه جان پژمرده

.

سوختند در سرمای نفس تنهایی برگ یخ زده

.

گریختند از هیجان پرطراوت سبزینه

.

زیرا قلب پرتپش گل را ندیده بودند

شبنم پاک تر از آسمان را نمی شناختند

دستان رو به خورشیدش را باور نداشتند

و از رویش زندگی می ترسیدند

.

.

.

و از نگاه مهربان پرورنده گل غافل بودند

 

 

فردا ما را همراهی کن

ای امام خوبان

و سرور جهانیان

ما به انتظار تو و برای تو دست بر اسمان بلند خواهیم کرد

 

 

سلام بر عرفه

الله

 

سلام بر عرفه

سلام بر سرزمین نیایش

سلام بر امام بر حق حاضر در ان دیار

و سلام بر منتظران

 

 

" با خدایا بولی خود، امام زمان ما، شکر و سپاس انچه را بر او نعمت داده ای الهام نما و مانند ان شکر و سپاس را به سبب انحضرت بما الهام کن، و او را از جانب خود سلطنت و توانایی که او و شیعیانش را یاری دهنده است عطا فرما ، و برای او هر مشکلی را بگشا گشودن آسانی که رنج در ان نباشد و او را بتواناترین تکیه گاه خود یاری ده، و تواناییش را محکم و استوار گردان و بازویش را توانایی بخش و بدیده خود رعایت و حفظش کن، و بنگهداریت نگهدارش و بفرشتگانت یاریش نما و بلشگر و سپاهت که غلبه کننده ترین اند کمکش فرما"

آمین

 

     بخشهایی از دعای امام سجاد در روز عرفه "صحیفه سجادیه"

 

 

هیچ ندارم برای گفتن

جز حسرت دوباره روزی که

دانسته از اینکه کجایی

من باز نبودم

 

تمام شد روزی که قدمهایت را بر سرزمینی می گذاشتی که همه نواها در آن دعای اللهم عجل لولیک الفرج بود

گذشت لحظاتی که می شد در نزدیکی تو نفس کشید

تمام شد روز نیایش امسال

و من باز دور از تو برای ظهورت دست بر اسمان بلند خواهم کرد

 

 

اللهم عجل عجل عجل ...

 

به او نگاه کنید

 

 

الله

 

به جای سرزنش من به او نگاه کنید


دلیل سر به هوا بودن زمین ماه است

 

                                                          (فاضل نظری

 

دیوانگی هم عالمی داره !!!

بخصوص تو این روزایی که آسمون هم دیوانه وار و بی قرار

بین باریدن و تابیدن

نمی تونه یکی رو انتخاب کنه

من که این آشفتگی رو  می فهمم ...

 

و حسودی می کنم به خاطر داشتن این همه اشک ...

به خاطر داشتن گرمای خورشیدش ...

به خاطر ...

 

به امید روزی که از شادی آمدن سرور همه منتظران

آسمون رو در باران همراهی کنیم

 

من منتظرم

 

من خود را دیدم

 

الله

 

 

 

هزار آینه روبروی من

دیواربودند و من در رویای این دیوار آینه می دیدم

.

.

وقتی از خواب بیدار می شدم

می گفتند تو بیداری

 

وقتی راه می رفتم

می گفتند تو راه می روی

 

وقتی خود را تماشا می کردم

می گفتند تو ... هستی

 

وقتی

وقتی

وقتی

 

گاهی نگاهشان نمی کردم و باز مرا به خود نشان می دادند

 

اما

اما

 

دیوار بود نه آینه

دیوار بود

آن تصویر مال من نبود

یه عکس با چند حرکت ثابت

او من نبودم

اما

همه عمر دیدم و باور کردم

 

 

یک مشت آب

آب

آب

آبی چون آینه

هزار دیوار آینه وار را شکست

یک مشت آب

آینه واقعی شد

.

.

.

آسمان در او پیدا بود

ولی من تا به حال ندیده بودم ...

بیدار بودم و او می گفت نیستی ...

راه می رفتم  و او می گفت چرا ایستاده ای ...

خود را تماشا کردم اما من وجود نداشتم

تصویر در آن مشت آب، من نبودم !!!!!!

 

یا نه

نه

من بودم !!!!

اما خود را نمی شناختم !

 

من در آن مشت آب

برای اولین بار متولد شدم

 

من

خود را دیدم

من

حالا آینه دارم

من

وجود دارم

من

بیدارم

من

راه می روم

 

واین بار این یک حقیقت است

 

من خود را دیدم

-----------

من

منتظــــــرم

                         

 

 

لحظه حضورت در مقابل چشمها

 

الله

 

 

گاهی به آمدنت می اندیشم 

لحظه حضورت در مقابل چشمها

قلبم تند می زند گویی می خواهد با چشمانش تو را ببیند

چشمانم پشت دریایی از اشک پنهان می شود

چیزی نمی شنوم و تنها به انتظار واژه ای از تو هستم

قلبم دیگر تاب ندارد لحظه ای دیگر خواهد ایستاد

نفسم بند می آید در هوای تو نفس کشیدن جور دیگری است

عطر نفسهایت چنان در فضا پر است که چون به درون سینه می رود دیگر میلی به بازگشت ندارد

لحظه ای دیگر خواهم مرد جسمم خواهد رفت دیگر تاب تحمل این روح بیتاب را ندارد

فقط پرواز فقط پروانه شدن به دور تو آرامم می کند

و آنقدر به دورت خواهم گشت تا بسوزم و خاکستر شوم

اما خاکسترم نیز تاب بر جا ماندن ندارد

دوباره متولد خواهم شد  

از نو 

برای  دیدن دوباره ات  

بی قرارتر

ولی وقتی بیایی ...

 

و باز تو نیستی

وباز انتظار ...

                  

 

من منتظرم

 

 

 

شــهادت جـواد الائـــــمه

 

الله

 

 

شــهادت جـواد الائـــــمه

امام و پیشوای جوانان

تسلیت باد

 

 

تولد درپناه تو

 

الله

 

آقا جونم سلام سلام

تولدم رو تبریک نگفتید ها !!!

البته خودم هم یادم رفته بود پس می پذیرم اگه حالا تبریک بگید

******

 

باورتون می شه!!!  از روزی که شروع به نوشتن برای شما کردم 4 سال می گذره

اون روزا شاید پاک تر بودم و عاشق تر

ولی حالا آشنا ترم ...

اون روزا دلم یه دوست می خواست

اما حالا می خوام دوستم برام بمونه ...

اون روزا فقط صداتون می کردم

ولی حالا دیدنتون آرزومه ...

 

 

وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید
وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید
وقتی زمین ناز تو را در آسمان ها می کشید
وقتی عطش طعم تو را با اشک هایم می کشید
من عاشق چشمت شدم نه عقل بود و نه دلی
چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی

 


 

من عادت دارم می گم کادوی تولد چی می خوام

 

سرور بزرگوار من

به عنوان هدیه

اجازه بدید

باز برای شما بنویسم

و

می دونم این زیاده خواهی ولی اگه می شه

اجازه بدید یه کوچولو ببینمتون

 

 

 ********

تولــــــــد خونه کوچکی که فقط برای شما درش باز میشه مبـــــــــارک

********

 

 

 

یا ارحم الراحمین

 

 

الله

 

شاد شاد شاد

 

خدایا

شکر شکر شکر

 

یادته خدای خوبم!!

قول داده بودم همیشه شاد باشم

چون تو همیشه هستی

و همیشه منو دوست داشتی و داری

 

ولی من قولم رو از یاد برده بودم!

 

من غمگین شدم ...

گریه کردم ...

با یه دنیا گله صدات کردم ...

 

اما تو

مثل همیشه فقط لبخند زدی

و دلم اروم گرفت

 

چون تو باز یادم آوردی که

من

تو رو دارم

تو رو دارم

تو رو دارم

و تو

مهربانترین مهربان هایی

 

 

*** یا ارحم الراحمین ***

 

 

 

یا الله ...

 

الله

 

 

می رم

تنها می رم

اون ور ابرها

 

می رم بالاتر از خورشید دنیا

 

می رم اونجایی که یادی نباشه

 

به جز نام بلند

 

*** یا الله ***

 

 

تو هستی که هستم

 

الله

 

نبودی نبودم

تو هستی که هستم

به تو عاشقم من

تو را می پرستم

 

یک دو سه

امتحان می کنم ...

صدا می آد ؟؟؟

همه می شنون؟؟؟

خوب خوبه

.

.

.

به نام الله

 

موضوع بحث امروز؛

 

"حسبی ربی"

.

.

خوب حالا که هر چی خدا بخواد همونه

و ما تسلیم

پس ادامه بحث رو هم به خدا می سپارم

 

در پناه تو

 

تمام

 

 

 

 

الله

 

 

.

.

.

.

.

.

.

 

 

مهدی جان زودتر بیا

 

الله

 

 

الان نوشته ای رو دیدم :

 

؟؟؟؟ مهدی نیا چون منتظرانت یا جاهلند یا منحرف، اگر بیایی تو را یاری نخواهند کرد ؟؟؟؟

 

 

یعنی ما واقعا این طور هستیم ؟؟؟؟؟؟

جاهل !!!!!!!!

منحرف !!!!!!!!

 

 

وای بر ما اگر این طور باشیم ....

 

 

دوست داشتم همه منتظرا، حالا، همین حالا، یک صدا فریاد می زدن که اقا جون ما شما رو یاری خواهیم کرد

نه از روی جهل شما رو تنها می گذاریم و نه ازروی جهل حمایت می کنیم

ما شاگردان مکتب زهرا (ع) هستیم

شاگردان امام صادق (ع)

ما شیعه شما هستیم

 

نه از روی جهل و انحراف

بلکه با شناخت کامل شما

خودمون

و

خدا

منتظریم

و

یاریت خواهیم کرد

 

 

به کوری چشم نامردان و دشمنان

برای برچیدن ظلم و برپایی عدالت

 

 

ما منتظریم آقا

زودتر بیا

 

 

 

 

 

 

 

 

الله

 

امشب ز غمت میان خون خواهم خفت

وز بستر عافیت برون خواهم خفت

باور نکنی خیال خود را بفرست

تا در نگرد که بی‌تو چون خواهم خفت

         (حافظ)           

 

آقا جون باز که نیومدید ...

ما منتظریم

 

 

عید مبارک

 

الله

 

برقص برقص برقص

بچرخ بچرخ بچرخ

دنیا رو کنار بزن

در آسمانها

پرواز کن پرواز کن پرواز کن

 

من شادم

ستاره ها می خندند

ابرها می گریند از شادی

 

خورشید، درخشان تر بتاب

ماه، نورافشانی کن

 

چراغانی کنید شب را

گل ریزان کنید روز را

 

عزیز ما می آید

پیشوای غریبی که تنها آشنای ماست می آید

 

بلبل بخوان، معشوق چشم می گشاید

عید مبارک

مبارک مبارک مبارک

 

 

آقا جون تبریک خاص و ویژه به شما برای این عید عزیز

 

امشب با خنده شما

ما منتظرها هم می خندیم