در پناه تو

درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری کشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس

در پناه تو

درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری کشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس

یا سیدالشهـــــــــــــــــدا

 

الله

 

 

دل خون تر از باد و طوفان

غمگین تر از باد و باران

مانده به راه برادر

تنها ترین چشم گریان

 

من زینبم، زینبم من

من زینیم، زینبم من

از غصه جان بر لبم من

از غصه جان بر لبم من

 

آهش که در سینه مانده

جانش که بر لب رسیده

نقش دلش شد عزای

یک بانوی قد خمیده

 

رفتی ندیدی که زینب

در کوچه ها دربه در شد

در موج نامحرم آن روز

با قاتلت همسفر شد

 

من زینبم، زینبم من

از غصه جان بر لبم من

من زینبم، زینبم من

از غصه جان بر لبم من

 

یادم نرفته نوایت

دل از من و نیزه ها برد

افتاد در پیش طفلت

سنگی که کنج لبت خورد

 

آه ای سفر کرده باز آرا

باز آرا و بنگر دوباره

این مرگ تدریجی من

جان دادن بی شماره

 

یادم نرفته که عباس

در اضطرابم نیامد

من ماندم و ناقه غم

اما رکابم نیامد

 

دل خون تر از باد و طوفان

غمگین تر از باد و باران

مانده به راه برادر

تنها ترین چشم گریان

 

من زینبم، زینبم من

از غصه جان بر لبم من

من زینبم، زینبم من

از غصه جان بر لبم من

 

یا سیدالشهـــــــــــــــــدا