در پناه تو

درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری کشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس

در پناه تو

درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری کشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس

دلم گرفت

الله

السلام علیک یا اباصالح المهدی

 

...

دلم گرفت

غصه ام شد

تنها شدم اشک اومد

باز دلم گرفت

غمگین شدم

تنها شدم اشک اومد

دلم گرفت

صداتون کردم

تنها شدم اشک اومد

دلم گرفت

صداتون نیومد

باز تنها شدم اشک اومد

دلم گرفت

باز صدا کردم

تنها نبودم ولی باز اشک اومد

دلم گرفت

خواستم نگاتون کنم

باز تنها شدم اما دیگه اشک نیومد

دلم گرفت

غصه ام شد

تنها شدم دیگه اشک نیومد

 

چرا ؟؟؟؟ می دونم !!!!

ولی چه کنم که هنوز زمینی ام ...... اینا یعنی یه دنیا افسوس

 

دلم گرفت

کاش باز بیایید

من هنوز منتظرم

 

 

 

دلو به دریا زدم

رفتم تا هق هق هام لای صدای مردم گم بشه

دعوت نشده بودم

عاشق هم نبودم

ولی رفتم

همه جا حرف از عاشقی بود

یعنی واقعا عاشقی وجود داشت !!!

شاید ....

یه لحظه گفتم کاش همه چی مو می دادم به جاش عاشقشون می شدم !!

ولی بعد به حرف خودم شک کردم !!!

یعنی واقعا حاضر بودم همه چی رو بدم و عاشق بشم ؟؟!!

نتونستم جواب بدم !!!

از خودم متنفر شدم

ولی این حقیقت من بود

.

.

.

دستام سنگین بودن

وقتی بالا می اومدن تا روی قلبم بزنن و اسمشون رو صدا کنن

 

من اون نور بزرگ و بی نهایت رو دوست داشتم

ولی نمی فهمیدم عاشقی یعنی چی ؟؟؟

دستم رو محکم به قلبم کوبیدم

سعی کردم  نامشون رو فریاد بزنم

اما نشد

قلبم به جای پاره پاره شدن فقط داشت می شکست !!!

چرا ؟؟؟

اره می دونم ...

داشت زیر بار این غفلت و جهل من له می شد

 

قلبم رو گرفتم تو دستام

بردمش بالا

به خدا نشون دادم

بهش گفتم نشون آقا جونم هم نده

فقط خودت ببین

 

فکر کنم خدا دلش برای منو قلبم سوخت

به قلبم قول هایی دادم

ولی اگه خدا کمک نکنه می دونم که بازم بد قول می شم

 

 

 

دلم گرفت

دلم سوخت

دلم داشت می مرد

 

اما می دونم ... می دونم با این که خودتون رو به من نشون ندادید

ولی شما بودید که تسکینش دادید

شما بودید که دوباره زنده اش کردید

 

بازهم شرمنده ام آقا

کمکم کنید

دعام کنید

من منتظرم

 

السلام علیک یا اباصالح المهدی ... عجل