در پناه تو

درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری کشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس

در پناه تو

درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری کشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس

الله

 

دلم یه دنیا اشک می خواد

خدایا به داد برس

 

آقا جون پس کجاییییییییید !!!!!!!

 

فرصت تمام شد

الله

 

 

دیگه فرصتی برای زندگی نیست

دیگه هیچ لحظه ای مال تو نیست که توش نفس بکشی

دیگه هیچ زمانی برای ادامه وجود نداره

دیگه تو نیستی

 

بمیر در این مرداب سرد و ...

 

دیگه حتی فرصت دروغ هم باقی نمونده
وگرنه چشمام را می بستم و به آوازی گوش میدادم که در آن دلی می خونه
من تو  او کسی

د...

 

 

دیگه حتی برای مردن هم زمان نداری

پس بمون و بسوز

در سرمایی که خودت از ترس آتش ساختی

 

تو لایق گرمای آتش هم نبودی چه رسد به همراهی خورشید

 

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

...

 

شبهای بلند و یخ زده زمستانی

 

الله

 

 

در لابلای هیاهوی کوچ پرندگان

چشمهای منتظر تنها در پی یافتن پرنده بال و پر شکسته ای است که

چون او به انتظار بهار زودرس، در همین ییلاق سرد و برفی مانده است

به دنبال همدمی برای شبهای بلند و یخ زده زمستانی که گویا خیال بهار را نیز در سر ندارد

ولی امیدوار به آمدن صبح امید ...

گرمای نگاهی مهربان ...

و دستانی توانا که یاری کند دل خسته و به جا مانده مرغ منتظر روزهای روشن وصال را

 

و چه خوش بینانه به ماه سرمازده این خزان می نگرد

که گویا خورشید را دیده است

طلوع خواهد کرد

طلوع خواهد کرد

طلوع خواهد کرد

 

 

من منتظرم

 

 

شاید بتوان بزرگ شد

 

الله

 

 

وقتی که دوری در پی قاصدی برای ...

وقتی که نزدیک به دنبال راهی برای ...

 

وقتی برای همیشه هست،‌ به دنبال دستی برای ...

وقتی نیست تا همیشه، در پی مرگی برای ...

 

اما گاهی نیست ولی هست

نه دور نه نزدیک ...

 

 

گاهی می توان منتظر بود

 

می توان عاشقی را تمرین کرد

می توان نهالی را تا رسیدن به اوج پروراند

می توان تا آمدنش بزرگ شد

بزرگ تر از پدر

بزرگ تر از مادر

بزرگ تر از بید مجنون پیر باغچه

 

شاید بتوان به ابرها رسید و کنارشان زد

آخرین نشانی اش را پشت ابرهای سیاه ظلمت داده اند

 

منتظر ، منتظر می ماند

شاید بتوان بزرگ شد

 

 

عیدی

 

الله

 

سلام آقا جون

حتما تو چنین عیدی خیلی خوشحال هستید

شاید حتی الان لبخند به لب دارید

دعا می کنم این طور باشه

ولی انگار یه چیزی یادتون رفته !!!!

 

من از دیشب منتظرم

پس عیدی من چی شد؟؟؟؟

هنوز به دستم نرسیده

خواهش می کنم امسال دیگه باید بدید

خواهش می کنم

من عیدی می خوام

 

من منتظرم

 

 

عید مبارک

الله

یا علی

 

... ولی می شه منتظر بود

 

الله

 

 

دیگه نمی شه مهربون بود با نسیم صبح

وقتی صدای مهربونیت رو همه جا جار می زنه

دیگه نمی شه شبنم روی گل ها رو نگاه کرد

وقتی عکس چشمهای خندونت رو به همه گلها نشون می ده

دیگه نمی شه تو بغض اسمون فریاد زد

وقتی برقش با بی رحمی صدات رو خفه می کنه

دیگه نمی شه زیر سایه بید مجنون اروم خوابید

وقتی کلاغه روی شاخه هاش قصد پریشون کردنت رو می کنه

دیگه نمی شه گلی رو بو کرد

وقتی گلبرگ اش خبر بی وفایی ات رو به ... می ده

دیگه نمی شه تو تنهایی ها بلند اسمت رو صدا کرد

وقتی حتی سایه ات هم برای جدایی نقشه می کشه

 

دیگه نمی شه زنده بود

وقتی تنها دوستت نمی خواد تو رو ببینه

 

 

ولی می شه منتظر بود

چون اگه همه دنیا هم نخوان و نگذارن

می دونی که او مهربونترینه دنیا است

او از جنس دنیا نیست که ازش ناامید بشی

 

اگه تنها دوست منه پس حتما روزی می بینمش

شاید تو یه جمعه دیگه

 

باز منتظر می مونم

منتظرم

منتظرم

منتظرم

 

 

یخ یخ یخ یخ ...

الله

 

پاییز که رفت

برگ های سبز به جا مونده خوشحال شدن از زرد نشدن و باقی موندن !!!

درخت ها شادی می کردن از سبک شدن رفتن برگها !!!

زمین خورشیدی که همیشه پشت برگهای درختها پنهون می شد رو با لذت تماشا می کرد !!!

و

و

و

برف

یخ

سرما

.

.

.

خورشید رفت تا مدتی پشت ابرها بمونه ...

زمین باز تنها شد

یه رو کش پاک سفید هم روش رو پوشوند تا تو این تنهایی بخوابه و ...

کاش باز پاییز بیاد

نسیم لابه لای برگهای درخت رو می خوام

.

.

برف یخ زده شاخه های نازک درخت رو شکست

سنگینی برف خمش کرد

کاش باز پاییز بیاد

برگ ناز سبک رو می خوام

.

یه قاب یخی

سرد

شکننده

برگهای سبز جا مونده رو در خودش گرفت

کاش باز پاییز بیاد

می خوام زرد بشم

قرمز و نارنجی بشم

می خوام زیر پای عاشقای پاییز

جای یخ زدن

به اسمونها برم

.

کاش باز پاییز بیاد

کاش باز باد بیاد

کاش

کاش

کاش

کاش زرد بشم

کنده بشم از درخت زندگی

چرخ بزنم

و اروم برم زیر پای یه منتظر

.

.

.

می خوام همه دارایی و عمر کوتاهم رو بسپرم به دنیا

و

با هزار تا ارزوی بلند

که تو یه برگ کوچولو جا نمی شد

بشم نتیجه اراده یه دست مطمئن

که خواسته من یه نشون زیبا از پاییزش باشم

.

بریزم و بریزم و بریزم و ...

فدای اومدن زمستونش بشم

.

.

.

کاش می گذاشتید به جای یخ زدن تو زمستون

تو همون پاییز هزار رنگ

من هم یه رنگی بگیرم و محو بشم

 .

یخ زدم یخ یخ یخ یخ یخ

منتظر یخ زده چی می تونه بکنه جز دنبال گرما گشتن ؟؟؟

.

با وجود گرمتون گرمم کنید

آقای خوبان

گرمای دست مهربونیتون تنها امید منه

 

من باز منتظرم

 

 

لالا لالا ...

الله

 

لالا لالا

نخواب سودی نداره

همون بهتر که بشماری ستاره

همون بهتر که چشمات وا بمونه

که ماه غصه اش نشه تنها بیداره

لالا لالا

نخواب اون راه دور

خدا میدونه که حالش چه جوره

تویه خلوت می گم

اینجا کسی نیست

خداییش که دلم خیلی صبوره

لالا لالا

نخواب ماه و نگاه کن

من اسفند و می یارم تو دعا کن

بگو برگرده پیش ما بمونه

کتاب حافظ و بر دار و وا کن

(مریم حیدرزاده)

***

لالا لالا

چشمام طاقت بیارین

منو تا دیدنش تنها نذارین

می خوام باور کنه دل مال اونه

بدونه بی نشون دنبال اونه

لالا لالا

نمی خوام خواب ببینم

می خوام بیدار باشم راهش ببینم 

وقتی اومد به پاش دل سر ببرم

قدمهاشو روی چشمهام بزارم

لالا لالا

دلم هوشیار بمون تو

اگر چشمم خوابید بیدار بمون تو

چشم رو می خوام چی کار وقتی تو هستی

به جای هر دوشون یارو ببین تو

لالا لالا

...

(منتظر) 

منتظر بیدار می مونه

مطمئن باشید سرور من

 

 

 

 

فقط یک در خواست

 

 الله

 

 

منو راحت کنید از این کابوس

دیگه می خوام بیدار بشم از این خواب

صدام کنید

تا با صدای شما هشیار بشم

 

 

////////////////////\\\\\\\\\

 

صداهای مانده

نه توان فریاد دارند

و نه آشنا یی با روح من

 

نفس های باقی

نه طعم تنهایی مرا چشیده اند

و نه انسی دارند با جسم من

 

دستان امده به سویم

نه باور به یاریم دارند

و نه نشانی از زخم من

 

اسامی درون ذهنم

نه نامم را به خاطر دارند

و نه تمایلی به یافتن من

 

کابوس تلخ امشب

به رنگ شادی دیروز است

 

فریاد اشنای تاریکی

صدای مهربان خورشید خاطره هاست

 

طوفان ، کابوس، خاطره، نسیم ، نور، سرانجام

گرد باد و حادثه امروز درون من

 

 

امن یجیب مضطر اذا دعا و یکشف السوء

؟؟؟؟؟

 

شب یلدا و حافظ

 

الله

 

***

جوزا سحر نهاد حمایل برابرم

یعنی غلام شاهم و سوگند می‌خورم

*

ساقی بیا که از مدد بخت کارساز

کامی که خواستم ز خدا شد میسرم

*

جامی بده که باز به شادی روی شاه

پیرانه سر هوای جوانیست در سرم

*

راهم مزن به وصف زلال خضر که من

از جام شاه جرعه کش حوض کوثرم

*

شاها اگر به عرش رسانم سریر فضل

مملوک این جنابم و مسکین این درم

*

من جرعه نوش بزم تو بودم هزار سال

کی ترک آبخورد کند طبع خوگرم

*

ور باورت نمی‌کند از بنده این حدیث

از گفته کمال دلیلی بیاورم

*

گر برکنم دل از تو و بردارم از تو مهر

آن مهر بر که افکنم آن دل کجا برم

*

منصور بن مظفر غازیست حرز من

و از این خجسته نام بر اعدا مظفرم

*

عهد الست من همه با عشق شاه بود

و از شاهراه عمر بدین عهد بگذرم

*

گردون چو کرد نظم ثریا به نام شاه

من نظم در چرا نکنم از که کمترم

*

شاهین صفت چو طعمه چشیدم ز دست شاه

کی باشد التفات به صید کبوترم

*

ای شاه شیرگیر چه کم گردد ار شود

در سایه تو ملک فراغت میسرم

*

شعرم به یمن مدح تو صد ملک دل گشاد

گویی که تیغ توست زبان سخنورم

*

بر گلشنی اگر بگذشتم چو باد صبح

نی عشق سرو بود و نه شوق صنوبرم

*

بوی تو می‌شنیدم و بر یاد روی تو

دادند ساقیان طرب یک دو ساغرم

*

مستی به آب یک دو عنب وضع بنده نیست

من سالخورده پیر خرابات پرورم

*

با سیر اختر فلکم داوری بسیست

انصاف شاه باد در این قصه یاورم

*

شکر خدا که باز در این اوج بارگاه

طاووس عرش می‌شنود صیت شهپرم

*

نامم ز کارخانه عشاق محو باد

گر جز محبت تو بود شغل دیگرم

*

شبل الاسد به صید دلم حمله کرد و من

گر لاغرم وگرنه شکار غضنفرم

*

ای عاشقان روی تو از ذره بیشتر

من کی رسم به وصل تو کز ذره کمترم

*

بنما به من که منکر حسن رخ تو کیست

تا دیده‌اش به گزلک غیرت برآورم

*

بر من فتاد سایه خورشید سلطنت

و اکنون فراغت است ز خورشید خاورم

*

مقصود از این معامله بازارتیزی است

نی جلوه می‌فروشم و نی عشوه می‌خرم

***

 

 

آقا جون

در یه یلدا دیگه، بعد از تموم شدن روز تو

در یه جمعه خاص

باز هم در جمع ما جای یه دوست خالی بود

هر چند یادش کردم و دعا برای اومدنش

ولی کاش سال دیگه در بلندترین شب سال

همه دور مهربونی شما جمع بشیم

 

کاش کاش کاش

با یه دنیا امید و نشاط به انتظار می شینم

و برای زودتر اومدنتون تلاش می کنم

 

دستم رو بگیرید

یاری شما تنها حامی منه

 

منتظر