در پناه تو

درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری کشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس

در پناه تو

درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری کشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس

پنجشنبه های مواج


بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا مقتدا ، یا اباصالح

 

وقتی حلقه می شه دور دستت و ...

وقتی رو دونه دونه های تسبیح ات صلوات می شینه و ....

 

"اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم "

 

وقتی چشمات از لحظه باز شدن ، هوای صبح فردا رو کردن و می بارن و ...

وقتی دلت بی قرار شده و منتظر فرداست و ...

بارو داری که داره صدای پایی می آد

آروم و صبور و مهربون

اون وقته که صلوات ها دستت رو می گیرن می برن لب پنجره

پنجره ای که رو به یه دریاست

دریایی که در اوج آرامشش پر از موج ِ

موج هایی که دلت رو بی تاب ِ غرق شدن می کنن

اما واسه رفتن زود ِ

آخه هنوز منتظری

باید صبر کنی تا فردا

وقتی که خودش صدات کرد می ری

همه جسم و روحتت می شن گوش برای شنیدن صدای مهربونش

آروم می گیری

آره او می آد

همین فردا

باید شادی کنی

مثل همیشه ، همیشه که نه اما ...

مثل خیلی از پنجشنبه های مواج

شادی

شاد ِ شاد

انگار مطمئنی که می آد

شادی کن منتظر

شاید فردا همون روز موعود باشه

 

 

آقای من

عزیزترین

من منتظرم