السلام یا مولای
دل شکسته را به سلامی مرهم نکردید ... شکست و فراموش شد
چشم خسته را به نگاهی روشن نکردید ... به راه ماند و باران شد
صدای التماس و نیاز را نشنیدید ... فریاد کرد و خاموش شد
...............
ندیدید و نشنیدید و ...............
گرچه باران هنوز می بارد
ستاره ای گاه می تابد
و خیالی همیشه بی قرار یک رویاست !
.
.
اسیر ِ در بندم
گره نگشا جانانم
نوازشی طلبم
یا حــق