در پناه تو

درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری کشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس

در پناه تو

درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری کشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس

بی نهایت دور

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

 

دلتنگی ام را در آغوش می گیرم و تا بی نهایت ها،

دور می شوم،

از چشمانم ،

 

از چشمانی که از دلم جدا نمی شوند

 

در بی نهایت دور ، یک روز ِ آفتابی بهاری وجود خواهد داشت

با آسمانی به رنگ سالها  انتظار

و دریایی که پاک می کند

رنج و تنهایی و معصیت را

 

در بی نهایت دور ، کسی منتظر است

 

 

 بی نهایت دور ِ نزدیک !

 به انتظارم