در پناه تو

درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری کشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس

در پناه تو

درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری کشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس

ظلم

به نام الله

سلام

 

 

چرا تنها یاد گرفته ایم ،

سنگ پرتاب کنیم به قورباغه ای که آهنگ دلش رو می خونه

اما

به روباهی که آرامش اردک ها را به بازی گرفته احترام می گذاریم ؟!

 

چرا لگد کردن مورچه را خوب بلد هستیم

اما

دفاع از خود در برابر شغال ها رو نمی دانیم؟!

 

 

اگر ببینید کسی رو کنار خیابان بی دلیل به قصد کشت می زنند چی کار می کنید؟

اصلا چی کار باید کرد؟

چرا بیشتر ما آنقدر خودخواه هستیم که همین قدر که اونها با ما کاری نداشته باشن، خوشحال و ساکتیم؟!

یعنی نوبت ما نمی شه؟!

 

 

یه ذهن جوون و سالم چه ایده ای برای مقابله با ظلم داره؟؟؟