در پناه تو

درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری کشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس

در پناه تو

درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری کشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس

بیابان گردم !

 


یا الله و یا احد

 

 

بیابان گرد عاشق را همراه گل و گلستان به چه کار آید !؟

این ره بس دشوار است و دور

و تشنگی امانم بریده !

و او نمی داند من تشنه تراز طلب های اویم !

 

همره من !

بهتر نبود آسمان زیبایت را به تنهایی سفر کنی و مرا در بیایان ام به حال خویش بگذاری ؟!

من در این بیابان، به خورشید ِ در آسمان تو نزدیک ترم !

 

منتظر !