مولای

 

الله

السلام علیک یا اباصالح المهدی

 

 

 

وقتی هستم نیست

وقتی نیستم هست

و منم که هیچ نیستم !

 

من کجایم که او را شایسته بودن نیست

و

او کجاست که مرا بدان راهی نیست

 

دلتنگم مولا

نه یارای رفتن است و نه اسودگی برای ماندن ...

 

دل زبانه می کشد و می سوزد و خاکستر می شود و شادان با باد همراه می شود به امید راهی به کویت

اما

اما

تو در کدامین کوچه باغی که باد نیز با همه سرگردانی نمی یابد نشانی از عطر پر شده در فضا

 

مولا

مولا

مولا

به داد رس که بی تو عقل در عذاب است و دل در آتش

 

چه کنم که این سراب و بیابان نه ستاره دارد به رد پای تو

و نه حتی آسمانی به امید پرواز در آن

 

مولا مولا مولا

خورشید در دستم که بهانه بود برای روشنایی راه

یخ زد

سرد شد و بی فروغ

ید بیضاییت کجاست که روشن کند کهکشان تنهایی را

 

مولا مولا مولا

دلتنگم و تو تنها گشایش دل منی

 

مولا مولا مولا

....................

 

منتظرم

همین و بس