چرا ؟؟؟

 

الله

السلام علیک یا اباصالح المهدی (عج)

 

 

چرا همیشه دورترین فاصله ها برای عزیزترین هاست؟

چرا عمیق ترین احساس ها برای دورترین هاست؟

چرا دست نیافتنی ترین لحظه ها برای عمیق ترین هاست؟

چرا قشنگ ترین آرزوها برای دست نیافتنی ترین هاست؟

چرا غصه دارترین رویاها برای قشنگ ترین آروزهاست؟

چرا خواستنی ترین چیزها برای غصه دارترین رویاهاست؟

چرا ؟ چرا ؟

 

چرا وقتی می خوای با صدای بلند بگی "یا مهدی" عجیب ترین کارو کردی؟

چرا وقتی فراموش میکنی کسی منتظره و جاش خالی، تازه شدی یه ادم نرمال؟

چرا کسی نمی پرسه ؟ چرا کسی از غصه نمی میره ؟

چرا باور کردیم این انتظار جز حتمی دنیاست؟

چرا منتظر بهار طبیعت هستیم ولی منتظر بهار دلهامون نیستیم ؟

 

 

آقا جون ! چرا وقتی شادم بیشتر از همیشه غصه می خورم ؟

چرا شادی بی غصه وجود نداره ؟

چرا نمی شه محض شادی رو تجربه کرد ؟

چرا نمی شه از ته دل خندید و اخرش یاد یه غم بزرگ نیافتاد ؟

چرا حتی غصه ها عمق کافی ندارن ؟

چرا وقتی غمی داری می گی انتهای دنیاست و ...

ولی روز بعد یادت می ره دیروز آرزوی مرگ کردی و ...؟

 

 

یه غم می خوام ... یه غم عمیق ... واقعی ... که به خاطرش از جونم بگذرم ....

یا

یه شادی ... یه شادی عمیق ... واقعی ... که به خاطرش از جونم بگذرم ....

 

 

 

بین این همه غم و شادی نسبی موندم ... کاش می دونستم الان شادم یا غمگین !!!

عزیزترین ، من واقعا یه منتظرم ؟؟!!

کجای این انتظارم ؟؟