کسی از عمق سراب مرا خواند
در اوج جوانی و شور و عشق من
کسی با دستانی مهربان حریری از رویا بر چشمانم کشید
و رفت ....
کسی با نیستی خود تمام هستی مرا گرفت...
ببخش اگر گفتم نیستی
می دونم شما همیشه هستی منم که توان دیدن ندارم .
من هنوز منتظرم