در پناه تو

درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری کشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس

در پناه تو

درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری کشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس

استجابت !

الله


باز فقط همین دارم ... در اوج آرزو



 

ابرها را پرپر می کنم تا آسمان ببارد بر تن داغ ِ داغدیده من

خورشید را پنهان می کنم تا سیاه شود آسمان در این سوگ

و می سوزم در این غم

که

   چرا آرزوی آمدنت را استجابتی نیست ؟!!!!

 



ادرکنی یا مولای