در پناه تو

درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری کشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس

در پناه تو

درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری کشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس

مهمانی کوچولوهایی که پدر و مادری ندارند

 

خدای مهربان من

 

مگه نه اینکه

وقتی بارون می باره همه رو خیس می کنه

وقتی خورشید می تابه همه جا رو روشن می کنه

پس چرا

چرا

 

چرا بعضی ها بارون رو هیچ وقت نمی بینن

چرا خورشیدشون زود خاموش می شه

چا شادیشون زود تموم می شه

چرا زود باید بفهمن روی زمین تو کسی رو ندارن

 

 

می خوام بگم عیدی چی می خوام، خواهش می کنم نه نیار

 

خواهش می کنم شادیشون را پایدار کن

زندگی حال و آینده شون را روشن و زیبا کن

و هیچ وقت نگذار احساس کنن به کسی روی این زمین نیاز دارند که نیست

تمام دلشون رو از خودت پر کن تا هیچ وقت تنهایی رو حس نکنن

 

من حاضرم به جای همشون تو این دنیا تنها بمونم

البته نه بدون تو

 

دوستت دارم خدای خوب من

 

 

 

 

آقا جون فردا منتظرم

کاش که بیایی