در پناه تو

درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری کشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس

در پناه تو

درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری کشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس

انتظار صبح

یا الله

 

وقتی ماه شب جمعه میاد برای خودنمایی و همه عظمت تاریکی شب را ازش می گیره

حضورش میشه به اندازه هزار سال حضور خورشید توی روز

منتظر میشینم تا این خودنمایی تموم شه و صبح بیاد

آخه گفتن تو سحر یه روز جمعه می آیید

بعد از رفتن ماه

یه طلوع واقعی

 

اما باز امروز این اتفاق نیافتاد

باز خورشید همیشگی بالا اومد

باز انتظار نتیجه نداشت

 

شاید جمعه دیگه بیایید

بعد از مهمونی خدا

روز عید

 

من منتظرم