در پناه تو

درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری کشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس

در پناه تو

درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری کشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس

اعتکاف

 

دارم می رم دو تا بال بگیرم و پرواز کنم

شده التماس کنم

همه چیم رو بدم

بالها رو می گیرم

دیگه از این زمین خسته شدم از همه چیزش و همه کسش

می خوام حتی شده به اندازه چند لحظه پاهام رو از روی زمین بلند کنم و ازش کنده بشم

می خوام رها از این جاذبه کمی فکر کنم کمی ...

می خوام برم بالا تا شاید حقیقت این نور رو ببینم

آه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه

اونقدر خسته ام که نمی تونم حتی قلبم را با خودم ببرم

می خوام توی خلاء باشم

حتی بدون خودم

می خوام تنهای تنها با خدا باشم فقط با خدا

می رم در می زنم

اونقدر می زنم و خواهش می کنم

تا در آسمون را به روم باز کنن

کاش وقتی کنده شدم از این زمین

دیگه برنگردم، دیگه برنگردم، دیگه برنگردم، دیگه برنگردم

نمی خوام برگردم به زمین دیگه نمی خوام

 

آقا جونم، بگید در را برام باز کنن، شما بگید رام بدن اون بالاها

 

 

دوستت دارم خدای مهربونم

من منتظرم