در پناه تو

درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری کشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس

در پناه تو

درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری کشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس

خداحافظ رمضان

 الله

 

پروردگارم

به تنهایی ام در پیشگاه تو

و تپش قلبم از هراس تو

و لرزش عضوهایم از جلال تو

رحم کن ...

 

پروردگارم

مرا از عذاب تو پناهی نیست

پس در سایه عزتت پناهم ده

مرا در درگاه تو شفاعت کننده ای نیست

پس احسانت را شفیعم کن

گناهانم مرابه وحشت انداخته اند

 در سایه سار عفو خود امانم ده ...

 

پروردگارم

بازگشت مرا به سوی خود بپذیر

ومرا از درگاه رحمتت ناامید بازمگردان

چراکه تو توبه پذیر گناهکارانی ...

ای مهــربانتــرین مهــربــانــان!

 

.

 

.

 

.

 

پروردگارم لحظه هایی که در آنها حضورت آشکارا جاری بود

 

و می شد عشق به تو را جانانه نفس کشید در وداعی دیگر است

 

معبودم مرا از فرصتی که برای بودن داده ای خبری نیست

 

نمی دانم آیا بازهم هستم تا در زلال نگاهت دیدگانم را بشویم یا نه

 

اما در این لحظات سخت جدایی

 

از پاک ترین ثانیه های بودن از تو تمنا میکنم

 

تمنا می کنم......

 

تمنا می کنم..........

 

هیچگاه حتی برای لحظه ای چشم بر هم زدن

 

مرا به خود وامگذار

 

آمین یا رب العالمین

 

 

از پذیراییت ممنون خدای خوبم، مهمونی ...... گذشت. سال دیگه هم ما رو دعوت کن. فقط یه چیز دیگه؛ من به همه گفتم که مهمون تو بودم اگه دست خالی برگردم خیلی بد میشه ها!!؟؟