در پناه تو

درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری کشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس

در پناه تو

درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری کشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس

فقط یک در خواست

 

 الله

 

 

منو راحت کنید از این کابوس

دیگه می خوام بیدار بشم از این خواب

صدام کنید

تا با صدای شما هشیار بشم

 

 

////////////////////\\\\\\\\\

 

صداهای مانده

نه توان فریاد دارند

و نه آشنا یی با روح من

 

نفس های باقی

نه طعم تنهایی مرا چشیده اند

و نه انسی دارند با جسم من

 

دستان امده به سویم

نه باور به یاریم دارند

و نه نشانی از زخم من

 

اسامی درون ذهنم

نه نامم را به خاطر دارند

و نه تمایلی به یافتن من

 

کابوس تلخ امشب

به رنگ شادی دیروز است

 

فریاد اشنای تاریکی

صدای مهربان خورشید خاطره هاست

 

طوفان ، کابوس، خاطره، نسیم ، نور، سرانجام

گرد باد و حادثه امروز درون من

 

 

امن یجیب مضطر اذا دعا و یکشف السوء

؟؟؟؟؟