در پناه تو

درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری کشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس

در پناه تو

درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری کشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس

مدعی نی ام !

بسم الله الرحمن الرحیم

یا اباصالح المهدی

                        السلام علیک یا مولای

 

 

...

سلسله موی دوست حلقه دام بلاست

هرکه در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست

 

گر بزنندم  به تیغ ، در نظرش بی دریغ

دیدن او یک نظر صد چو من اش خون بهاست

 

مالک ملک وجود، حاکم رد و قبول

هر چه کند جرم نیست ، ور تو بنالی جفاست

 

گر بنوازی به لطف ور بگدازی به قهر

 حکم تو بر من روان زجر تو بر من رواست

 

هرکه به جور رقیب، یا به جفای حبیب

عهد فراموش کند، مدعی بی وفاست

 

سعدی از اخلاق دوست هرچه براید نکوست

گو همه دشنام گو، کز لب شیرین دعاست

 

 منتظر