در پناه تو

درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری کشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس

در پناه تو

درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری کشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس

 

 ساحل آرامشم سوی تو پر می کشم ....

 

کاش یکی می گفت آخه تا کی ...

 

چی دارم بگم جز اینکه بازم منتظرم ...

شهادت امام جوونا امام جواد را تسلیت می گم.

 

 

     وقتی سر یه دو راهی موندی

    می شه راه سومی را انتخاب کرد ...؟؟؟

روزی که بیایی ...

 

 

گاهی به آمدنت می اندیشم

لحظه حضورت در مقابل چشمها

قلبم تند می زند گویی می خواهد با چشمانش تو را ببیند

چشمانم پشت دریایی از اشک پنهان می شود

چیزی نمی شنوم وتنها به انتظار واژه ای از تو هستم

قلبم دیگر تاب ندارد لحظه ای دیگر خواهد ایستاد

نفسم بند می آید در هوای تو نفس کشیدن جور دیگری است

عطر نفسهایت چنان در فضا پر است که چون به درون سینه می رود دیگر میلی به بازگشت ندارد

لحظه ای دیگر خواهم مرد جسمم خواهد رفت دیگر تاب تحمل این روح بی تاب را ندارد

فقط پرواز فقط پروانه شدن به دور تو آرامم می کند

و آنقدر به دورت خواهم  گشت تا بسوزم و خاکستر شوم

اما خاکسترم هم تاب بر جا ماندن ندارد

دوباره متولد خواهم شد    از نو     برای دیدن دوباره ات    بی قرارتر

ولی وقتی بیایی ...

 

و باز تو نیستی

وباز انتظار ...

 

                                   من منتظرم

گاهی انتظار لذت بخش تراست ...

 

گاهی فکر می کنم رویاهایم را بیشتر از احساس حقیقت آن دوست دارم

گاهی از رسیدن می ترسم از تمام شدن این انتظار

گاهی  در چند قدمی مقصد راه را کج میکنم تا باز دور شوم و دوباره جستجو کنم

گاهی با صدای باز شدن در قلبم می ایستد و آرزو می کنم ...

من هنوز آماده این استقبال نیستم

می ترسم وقتی شما را یافتم خود را دورتر از همیشه ببینم

می ترسم لایق این دیدار نباشم

یعنی من هنوز خیلی دورم

پس شاید باید خوشحال باشم و شاید ...

 

   ولی باز منتظرم  

 

مثل همیشه...

 امشب از آینه سراغت را گرفتم

 چیزی برای گفتن نداشت

 مثل همیشه

 تو را دیده بود ولی

 مثل خود من , در خواب شاید هم در رویا

 فردا از خورشید خواهم پرسید

 شاید وقتی من خواب هستم

 تو را دیده باشد

 ولی شاید خورشید هم تو را فقط در خواب ببیند

 شاید هم تو خود خورشیدی

هر چند می دانم برتر از خورشید وتمام  ستاره هایی

 

                           من منتظرم

                                 منتظر دیدن شما در بیداری (شاید همین جمعه)

 

الان لحظه خوب دعاست

            یا رب نظر تو بر نگردد...

 

 یکی هست یکی که تنهاست

 اون همیشه از من و ماست

 یه نشونه بی نشونه اون....

انتظار

چه انتظار عظیمی

همه منتظرند

این انتظار بر همه باریده است

ابر ها کنار نمی روند

حتی در شب

او آمده است

پشت این درهاست

در های همیشه بسته اما تنها برای او

ستاره ها هر شب اشاره به حضورش می کنند

ولی باز هم ابر ها

تیره و ...

همه منتظرند

اما کسی درها را باز نمی کند

من باور دارم

پشت همین در است

ولی من هم ...

کمک کن تا چشمانم را باز کنم

                                          من منتظرم

قایقی باید ساخت !!!...

می گویند پشت دریا شهری است

قایقی باید ساخت ...

ولی ...

یا راضی

 

 

یا راضی به حق رضا

                     عجل علی ظهور الحجه

دنبال رد پا

 

اینک چنان در وجود بی حضورت غرقم که جز سایه ای محو از دیگران نمی بینم

تنها وقتی سر به آسمان بلند می کنم می توانم دور دست ها را ببینم

شاید بری اینکه تو ستاره ای و  دردور دستها ی آسمان

من در دلم و در آسمان که هر دو جایگاه توست زندگی می کنم

و پیوسته می گردم در دنیای کوچک اما بی نهایت خود

به دنبال رد پایی از تو

تا شاید قدم به جای پای تو گذارم

و از این مه غلیظ و دلگیر بیرون آیم

نشانت را می جویم

                                                   من منتظرم

عکس

تا حالا عکس ها رو خوب دیدید درست مثل خود ما هستند یعنی اگه کسی ببینه میگه فلانیه ...ولی اون که نیست !

مدتیه که منم عکس شدم , آره عکس . خیلی شبیه خودم هستم ولی ... نیستم .در س می خونم چون ...همیشه در حال درس خوندن بود .کار می کنم چون ... میکرد .می خندم چون ...خلاصه زندگی می کنم چون تا وقتی نفس می کشی زنده ای .

ولی از عکس بودن خسته شدم ,همیشه باید این ژست و حفظ کنم .

ولی چی شد که اینطور شد

کی می شه دوباره خودم بشم مثل گذشته زنده واقعی برنشاط , زندگی رو دوست داشته باشم و ...

ولی می دونم , می دونم چرا انگیزه ای نیست , شما هم میدونی ...

پس بیا , زودتر ...

بیا تا زندگی ارزش زنده بودن را داشته باشه ...

                                                      من منتظرم