در پناه تو

درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری کشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس

در پناه تو

درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری کشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس

چشمهات رو باز کن

الله

 

* 1 2 3 حالا چشمهات رو باز کن. من اینجا هستم

-         باز کنم؟ باز کنم؟ واقعا اینجا هستید؟

* باز کن ....

-         مطمئنم که این هم یه خیاله باز نمی کنم حتما دارم دوباره خواب می بینم یا ....

* نه باز کن این بار واقعی است اگر چشمات رو باز کنی منو می بینی...

-         اینم یه دروغه مثل همیشه وقتی باز کنم می بینم صبح شده و همش خواب بوده پس بگذارید تو همین خواب بمونم

* اشتباه می کنی این بار واقعیت داره من اینجا هستم می تونی حتی احساس کنی

-         احساس!!!!!! من همیشه وجود شما رو احساس کردم ولی هیچ وقت نبودید

* چشمات رو باز کن باز کن باز کن....

-         باشه باز می کنم ولی اگر نبودید چی؟ اگر نباشید چشمهام رو می بندم و هیچ وقت هیچ وقت بازشون نمی کنم ها !

* باز کن من اینجام ، من و کسی که ....

-         1 2 3 چشمهام رو باز کردم ....

.......................................................................................................................

.......................................................................................................................

....................................................................................................................

..........................................................................................................................

..........................................................................................................................

..........................................................................................................................

..........................................................................................................................

..........................................................................................................................

..........................................................................................................................

همین رو می خواستید؟آخه چرا

حالا که نشونم دادید، حالا که دیدم، چرا چرا چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟

حالا چرا باید چشمام رو ببندم چرا؟

من که گفته بودم می خوام تو همون خواب بمونم

توی خواب ببینمتون

چرا گفتید چشمهام رو باز کنم چرا چرا چرا؟؟؟

دوباره بستم چشمهام رو بستم و دیگه امکان نداره حتی اگر شما بخواهید بازشون کنم

 

تاریکی..... خواب ........ و ........ سلام، دوباره سلام

من دیگه چشم ندارم

من دیگه چشم ندارم

من دیگه چشممممممممممممممممم نداااااااارم

اگر خوشید رو دیدید، بهش بگید که من دیگه نمی بینمش

 

 

کسی هستی مرا گرفت

کسی از عمق سراب مرا خواند

در اوج جوانی و شور و عشق من

کسی با دستانی مهربان حریری از رویا بر چشمانم کشید

و رفت

کسی با نیستی خود همه هستی مرا گرفت

 

 

 

- من منتظر جواب هستم چرا؟

عید مبارک

 الله
 
اسئلک بحق هذا الیوم الذى جعلته للمسلمین عیدا و لمحمد صلى الله علیه و آله ذخرا و شرفا و کرامة و مزیدا ان تصلى على محمد و آل محمد و ان تدخلنى فى کل خیر ادخلت فیه محمدا و آل محمد و ان تخرجنى من کل سوء اخرجت منه محمدا و آل محمد، صلواتک عالیه و علیهم اللهم انى اسالک خیر ما سئلک عبادک الصالحون و اعوذ بک مما استعاذ منه عبادک المخلصون‏

بارالها! به حق این روزى که آن را براى مسلمانان عید و براى محمد(ص) ذخیره و شرافت و کرامت و فضیلت قرار دادى از تو مى‏خواهم که بر محمد و آل محمد درود بفرستى و مرا در هر خیرى وارد کنى که محمد و آل محمد را در آن وارد کردى و از هر سوء و بدى خارج سازى که محمد و آل محمد را خارج ساختى، درود و صلوات تو بر او و آنها، خداوندا، از تو مى‏طلبم آنچه بندگان شایسته ‏ات از تو خواستند و به تو پناه مى‏برم از آنچه بندگان خالصت‏ به تو پناه بردند.

 

 

 

 

خدایا غم ها را از دلمان دور کن و شادی را به ما هدیه کن

خدایا این عید را بر ما فرخنده و مبارک گردان

خدایا دوستان ما را در پناه خودت حفظ کن

آمین یا ارحم الراحمین

 

خداحافظ رمضان

 الله

 

پروردگارم

به تنهایی ام در پیشگاه تو

و تپش قلبم از هراس تو

و لرزش عضوهایم از جلال تو

رحم کن ...

 

پروردگارم

مرا از عذاب تو پناهی نیست

پس در سایه عزتت پناهم ده

مرا در درگاه تو شفاعت کننده ای نیست

پس احسانت را شفیعم کن

گناهانم مرابه وحشت انداخته اند

 در سایه سار عفو خود امانم ده ...

 

پروردگارم

بازگشت مرا به سوی خود بپذیر

ومرا از درگاه رحمتت ناامید بازمگردان

چراکه تو توبه پذیر گناهکارانی ...

ای مهــربانتــرین مهــربــانــان!

 

.

 

.

 

.

 

پروردگارم لحظه هایی که در آنها حضورت آشکارا جاری بود

 

و می شد عشق به تو را جانانه نفس کشید در وداعی دیگر است

 

معبودم مرا از فرصتی که برای بودن داده ای خبری نیست

 

نمی دانم آیا بازهم هستم تا در زلال نگاهت دیدگانم را بشویم یا نه

 

اما در این لحظات سخت جدایی

 

از پاک ترین ثانیه های بودن از تو تمنا میکنم

 

تمنا می کنم......

 

تمنا می کنم..........

 

هیچگاه حتی برای لحظه ای چشم بر هم زدن

 

مرا به خود وامگذار

 

آمین یا رب العالمین

 

 

از پذیراییت ممنون خدای خوبم، مهمونی ...... گذشت. سال دیگه هم ما رو دعوت کن. فقط یه چیز دیگه؛ من به همه گفتم که مهمون تو بودم اگه دست خالی برگردم خیلی بد میشه ها!!؟؟

 

 

 

الله

 

خدایا بر محمد و خاندانش درود فرست و ما را به سوی توبه ای که پسند توست برگردان و از پافشاری بر آنچه نمی پسندی به دور دار .

خدایا آنجا که به ناچار یا دین ما کاستی می گیرد یا دنیای ما ،‌ کاستی را در آن قرار ده که زودگذر است و باز گشت ما را به سوی آن که پایدارتر است.

و هر گاه آهنگ دو کار کرده باشیم  که یکی خشنودی تو را به همراه دارد و دیگری به خشمت می آورد ، ما را به آن کار که خشنودی تو در آن است گرایش ده، و نیروی ما را در انجام دادن آنچه سبب خشم توست ، ناتوان گردان .

و در این کارها ، نفس های ما را به اختیارمان وامگذار زیرا نفس ، اگر توفیق تو نباشد ، باطل را برمی گزیند ، و اگر رحمت تو او را در نیابد ، به بدی فرمان می دهد .

 

آمین

صحیفه سجادیه

 

 

 

 

ان الله مع الصابرین

 

اعوذ ب ... (برای شیطان)

 

 

از روییدن در درون من دست بردار، برو، این جا قرار است کسی قرار کند. هی دلم نمی خواهد از تو به کسی پناه ببرم، از فرار، از تو خسته ام؛ می خواهم در کسی قرار کنم.

مثل پیچک تا ریشه می کنی تمام مرا می گیری. دست بردار این تمام مرا به حال خودش بگذار.

کسی مهمانم است، امروز و فردا. کسی قرار است بیاید به مهمانی دلم. برو! آتش به جانت می زنم، آتش به آتش می زنم. برو خاکسترت را هم ببر، این جا نباید غباری از تو بماند، میهمان نه میزبان قرار است بیاید!

آتش نبودی اولش که در جانم گرفتی. حالا ولی تمام مرا می سوزانی، برو، بگذار کسی گلستان بیاورد.

آمدی مهمان باشی راهت نداده بودم. صاحب خانه شوی اصلا.

بگذار حالا که با وجود تو باز هم پذیرفته شده ام پذیرفته بمانم.

 

برمی گردم و رد تو را می بینم که گاهی دویده ای گاهی ارام راه رفته ای و گاهی هم اصلا نیامده ای و این من بودم که شدم شبیه تو، و بی تو راه خواسته ایت را پیموده ام.

این روزها ولی از نفس افتاده ای از بس دویده ای ....

نمی رسی به من، من به او که برسم نمی رسی دیگر به گرد من حتی ...

دلم دیگر چراگاه تو نیست که خالی اش کنی که تنک شود از هر چه اوست؛ دلم تنگش است و این روزها سرسبز نامش.

و خوب می دانی که به حریم این حرم آمدنت بی حرمتیست. دل دل نکن دست از سر این دل بردار ... صاحبخانه آمده است!

 

 خدا آمده است.

                                             

                                                                                             سمیه وحدت نیا

 

اعتکاف

 

دارم می رم دو تا بال بگیرم و پرواز کنم

شده التماس کنم

همه چیم رو بدم

بالها رو می گیرم

دیگه از این زمین خسته شدم از همه چیزش و همه کسش

می خوام حتی شده به اندازه چند لحظه پاهام رو از روی زمین بلند کنم و ازش کنده بشم

می خوام رها از این جاذبه کمی فکر کنم کمی ...

می خوام برم بالا تا شاید حقیقت این نور رو ببینم

آه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه

اونقدر خسته ام که نمی تونم حتی قلبم را با خودم ببرم

می خوام توی خلاء باشم

حتی بدون خودم

می خوام تنهای تنها با خدا باشم فقط با خدا

می رم در می زنم

اونقدر می زنم و خواهش می کنم

تا در آسمون را به روم باز کنن

کاش وقتی کنده شدم از این زمین

دیگه برنگردم، دیگه برنگردم، دیگه برنگردم، دیگه برنگردم

نمی خوام برگردم به زمین دیگه نمی خوام

 

آقا جونم، بگید در را برام باز کنن، شما بگید رام بدن اون بالاها

 

 

دوستت دارم خدای مهربونم

من منتظرم

 

 

انتظار صبح

یا الله

 

وقتی ماه شب جمعه میاد برای خودنمایی و همه عظمت تاریکی شب را ازش می گیره

حضورش میشه به اندازه هزار سال حضور خورشید توی روز

منتظر میشینم تا این خودنمایی تموم شه و صبح بیاد

آخه گفتن تو سحر یه روز جمعه می آیید

بعد از رفتن ماه

یه طلوع واقعی

 

اما باز امروز این اتفاق نیافتاد

باز خورشید همیشگی بالا اومد

باز انتظار نتیجه نداشت

 

شاید جمعه دیگه بیایید

بعد از مهمونی خدا

روز عید

 

من منتظرم

پدر یتیمها!

 

اون اقایی که شبا رد می شد از کوچه ما کیسه به دوش کو

یتیما پشت دراشون منتظر اقا نشستن

گوش به زنگ یه جفت صدای پا نشستن

راهی کوچه ها می شد تا یتیما رو سیر کنه

      من که یتیم ترم اقا سفره من خالی تره

منو نگاه کن اقا جون دل شکستمو ببین

      نیاز یه یتیم بی خونه و بی کس رو ببین

می دونی می خوام چی کار کنم می دونی می خوام کجا برم

      تا انتهای مستی ودیوونگیت می خوام برم

      من یه یتیم بی پدرم امشب

      یه نگاه بی نشونم امشب

      یه سراب توی یه دریا

      من اسیر بادم امشب

    

آقا جون تو چاه داشتی برا حرفات منم دارم یه آسمون یه خدا و یه اقای مهربون

تو یه غم داشتی، دوری از خدا منم دارم یه آرزوی خیلی بزرگتر از خودم، پرشدن از خدا

اما تو رفتی

پیوستی به دریا

به عشقت

ولی ما هنوز موندیم تو سراب این دریا

سرور همه دنیا، از اون بالاها امشب بیا و دست ما رو هم بگیر

بشیم یه قطره بریم تو دریا

 

پدر یتیمها! امشب پدر من هم باش که از همیشه بی کس ترم، از همیشه تهی تر، از همیشه نیازمندتر

کیسه محبت و رحمتت رو در خونه من هم بیار

با دست های مهربونت پشت تنهایی من هم بیا و در بزن

سرورم یه خط تو تقدیرم تو بنویس

بنویس که عاشقت بشم، که دریا بشم ....

 

امشب منتظرم

منتظر شما و امام زمان عزیزم و همه خوبای دنیا

 

 

شبهای قدر

 

اگر یادتون بود و باران گرفت ....

                               دعایی به حال بیابان کنید

 

 

آقا جونم امشب و این شبها

همه چی مو می دم دست تو

خودت بنویس هر چی که سزاوار تو بزرگواره

به این منتظرت یه گوشه چشمی کن

شاید بتونه قد راست کنه

شاید بتونه بزرگ بشه

شاید بتونه یه منتظر واقعی باشه

 

 

دعام کن سرورم

دعای تو خوب، حتما من حقیر رو دگرگون می کنه

آقا جون دعا کن که زود بیای

دعا کن

دعا کن

...............

 

 

من همیشه منتظر لطف شما هستم

من منتظرم

 

اشکها

 

بعد از اون بارون بلند

وقتی آفتاب دوباره بالا اومد

آخرین اشکهای روی برگها هم پرواز کردند به آسمون

 

چقدر جاشون خالیه حالا

اشکها رو می گم

آخه

گلدون یاسم اون شب زیر بارون نبود

دوست داره حالا خیس بشه

 

وقتی بارون می خوای آفتابه

وقتی آفتاب می خوای بارونه

 

برای هر دوشون شکر

چون هر دو از طرف تو هستند

 

 

من منتظرم تا آفتاب واقعی یا شایدم بارون واقعی زودتر بیاد

شاید همین جمعه

تو هم همین رو بخواه خدای خوب من

 

 

 

مهمانی کوچولوهایی که پدر و مادری ندارند

 

خدای مهربان من

 

مگه نه اینکه

وقتی بارون می باره همه رو خیس می کنه

وقتی خورشید می تابه همه جا رو روشن می کنه

پس چرا

چرا

 

چرا بعضی ها بارون رو هیچ وقت نمی بینن

چرا خورشیدشون زود خاموش می شه

چا شادیشون زود تموم می شه

چرا زود باید بفهمن روی زمین تو کسی رو ندارن

 

 

می خوام بگم عیدی چی می خوام، خواهش می کنم نه نیار

 

خواهش می کنم شادیشون را پایدار کن

زندگی حال و آینده شون را روشن و زیبا کن

و هیچ وقت نگذار احساس کنن به کسی روی این زمین نیاز دارند که نیست

تمام دلشون رو از خودت پر کن تا هیچ وقت تنهایی رو حس نکنن

 

من حاضرم به جای همشون تو این دنیا تنها بمونم

البته نه بدون تو

 

دوستت دارم خدای خوب من

 

 

 

 

آقا جون فردا منتظرم

کاش که بیایی

 

 

 

میلاد امام حسن مجتبی مبارک

 

 

دیشب آسمون پایین اومده بود

یه ستاره می خواست پا رو زمین بگذاره

لحظه اذان رسید

همه دنیا بی قرار بودند

با اولین الله اکبر

او آمد

تولدش مبارک

 

***

ساقی اگر تو باشی من می نخورده مستم

زنجیر قلب خود را بر دست تو ببستم

 

 

 

**<< میلاد کریم اهل بیت مبارک >>**

عیدی یادتون نره آقا

من منتظرم

 

لا اله الا هو

 

 

لا اله الا الله

لا اله الا هو

  

لا اله الا الله

لا اله الا هو

 

سقوط و پرواز

 

 

 

افتاد از بلندترین بامی که تا اون لحظه دیده بود

پرنده کوچکی که برای اولین بار سراز لانه اش بیرون می اورد

اولش ترسید

خیلی زیاد

دیگه داشت همه چی تموم می شد

نزدیک رسیدن به زمین که مساوی رسیدن به مرگ بود

 

اما یه لحظه حس کرد اون قدرتی داره که قبلا ازش بی خبر بود

یه چیزی تو ناخوداگاهش گفت

بال بزن بالهاتو بازکن

تو هم از جنس اون پرنده هایی هستی که هر روز حسرتشون رو می خوردی

فقط بال بزن تو می تونی

 

و شاید برای اولین بار به حرف دلش گوش کرد

و برای اولین بار یه تجربه فراموش نشدنی

 

اون پرواز کرد

با اولین اشتباه به بهترین تجربه رسید

در اولین سقوط اوج رو دید

پرواز کرد

پرواز کرد

 

حالا دیگه خونش بلندترین بام دنیا نیست

اون تا قلب آسمون می تونه بالا بره

اون حالا به قدرت بالهاش ایمان داره

و به کسی که این قدرت رو بهش داده

 

ولی هنوز کسی تو این آسمون کمه

کسی که این سقف آسمون رو برداره تا بتونه بالاتر بره

تا بی نهایت

ولی اون میاد

 

و من باز منتظرم