-
[ بدون عنوان ]
جمعه 15 شهریورماه سال 1387 15:35
بسم الله الرحمن الرحیم نگاه که می کنی ، تنها یک رد پا مانده است و بعد از آن پرواز، تنها یک شب ِ تمام نشدنی باقی است عبور که می کنی ، تنها یک جاده می ماند برای یافتنش و پیوستن که بی گاه مسدود می شود برگرد ! نمان ! عبور نیز مکن ! می توان گشود تمام راه های رسیدن را می توان تمام کرد تمام انتظار را می توان دید ، تمام حس...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 13 شهریورماه سال 1387 02:39
الله السلام تازگی ها غصه هام خیلی زود کهنه می شن خیلی زود جایگزین می شن یا اینکه ته نشین می شن در اعماق خاطرات و روزها و غم ها گاهی دوست دارم برای همیشه محو بشن گاهی نیاز دارم که بمونن و به یادم بیان دلیل زندگی ام ! هم شادی و هم غم من هستید متی تری ؟؟؟
-
مسیر وصل
چهارشنبه 13 شهریورماه سال 1387 02:37
الله السلام یا مولای تازگی ها وقتی به شما فکر می کنم ، دیگه دلتنگی هام رنگ خاکستری نداره دیگه فقط غروب جمعه و ... نیست که بی قرارم میکنه حالا هر طلوع با یک عزم تازه شروع می شه با یک تصمیم جدی و با انرژی بیشتر آخه می خوام بایستم و حرکت کنم قدم هام به همراهی شما نیاز داره یه روزی منتظر بزرگ می شه انقدری که بتونه نگاه...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 13 شهریورماه سال 1387 02:35
الله السلام یا منجی تازگی ها اشکهام به جای پایین ریختن بالا می رن مثل قطره های بارونی که قبل از خبر دار شدن آدمها از اینکه بارونی قصد باریدن داشته با گرمای خورشید محو شدن و به آسمانها رفتن ... یه وقتی فقط نباید صدایی شنیده می شد از خوردن ِ بغض و دلتنگی، به زمین ِ شب و تنهایی حالا چشمها هم باید بسته بمونن نامحرم زیاد...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 8 شهریورماه سال 1387 01:39
بسم الله اشکها جاری است دخترکی بی گناه بر دار است قربانی می کنند برایش در کعبه بسته می شود برای این اعتراض بزرگ اما خیالی آسوده است با قرآنی که در سینه خوانده می شود و دخترک آماده ی رفتن آماده !!!!!!!!!!!
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 7 شهریورماه سال 1387 21:54
بسم الله چرا گولم زدید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مگه من چی از این دنیا می خواستم ؟؟ آره مثل یه بچه ُ گولم زدید !!!!!!!!
-
گره نگشا جانان من
دوشنبه 4 شهریورماه سال 1387 23:00
بسم الله الرحمن الرحیم السلام یا مولای دل شکسته را به سلامی مرهم نکردید ... شکست و فراموش شد چشم خسته را به نگاهی روشن نکردید ... به راه ماند و باران شد صدای التماس و نیاز را نشنیدید ... فریاد کرد و خاموش شد ............... ندیدید و نشنیدید و ............... گرچه باران هنوز می بارد ستاره ای گاه می تابد و خیالی همیشه...
-
ببار .........
جمعه 1 شهریورماه سال 1387 00:28
بسم الله الرحمن الرحیم السلام یا نورالعالمین عاشقی آشنایی با باران است زندگی با باران، آغاز پاک شدن ... پاک خواهم شد در زلال باران عشق . گر ببارد بر تن خشک کویر !!!! ببار جانان من منــــتظرم
-
دلبری برگزیده ام که مپرس ........
دوشنبه 28 مردادماه سال 1387 12:30
بسم الله الرحمن الرحیم السلام یا حبیب یارم چو قدح به دست گیرد بازار بتان شکست گیرد هر کس که بدید چشم او گفت کو محتسبی که مست گیرد در بحر فتاده ام چو ماهی تا یار مرا به شست گیرد در پاش فتاده ام بزاری ایا بود انکه دست گیرد (ممنون از ریحان عزیز) گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس منتظرم سرور عالمین متی...
-
بهانه شادی
یکشنبه 27 مردادماه سال 1387 23:13
بسم الله الرحمن الرحیم بهانه شده ایید برای شادی شما که بهانه همه غم های هر روزه هستید کاش شادی ذره ذره های امروز بهانه ای برای شادی شما نیز بود ... مهربان شاد باشید امام زمان ما آمده است
-
دعای فرج
یکشنبه 27 مردادماه سال 1387 14:40
بسم الله الرحمن الرحیم اَللَّهُمَّ عَظُمَ الْبَلاَءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مَنَعَتِ السَّمَاءُ وَ إِلَیْکَ یَا رَبِّ الْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ...
-
تولد رحمـــــــت العالمــــــــــــــــین مبـــــــااااااااااارک
یکشنبه 27 مردادماه سال 1387 00:21
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا یوسف آل محمد السلام علیک یا عطر محمد السلام علیک یا بقیه الله الاعظم السلام السلام یه وقتهایی حتی اگه نخوای ، شاد هستی ! خودتو از همه کس و همه خنده ها قایم میکنی تا بگی غمگینی ولی مگه می شه ؟! آخه روزایی هست که دیگه دل آدم مال خودش نیست چشم و گوش هم مال خودش نیست اصلا کلا خودش مال...
-
عطش
شنبه 26 مردادماه سال 1387 00:18
بسم الله الرحمن الرحیم السلام یا نور العالمین تشنه ام ! تشنه ! جرعه ای مهمانم می کنید ؟!
-
پنجشنبه های مواج
پنجشنبه 24 مردادماه سال 1387 17:11
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا مقتدا ، یا اباصالح وقتی حلقه می شه دور دستت و ... وقتی رو دونه دونه های تسبیح ات صلوات می شینه و .... "اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم " وقتی چشمات از لحظه باز شدن ، هوای صبح فردا رو کردن و می بارن و ... وقتی دلت بی قرار شده و منتظر فرداست و ... بارو داری که داره...
-
منجی
دوشنبه 21 مردادماه سال 1387 22:58
الله السلام یا بقیه الله همه جا نور بود و نور بود در همه جا ناگهان باران گرفت از ابر که نه از خورشید ناگهان ستاره ها باریدند دانی چشمان اشکبار ستاره به چه می ماند ؟؟ من نیز ندانسته باور کردم !! که هر آنچه می بارد منتظر است منتظر ِ نگاه ِ ستاره باران ِ نورانی ِ منجی منجی منجی منجی .......... منتظرم و می بارم ...........
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 19 مردادماه سال 1387 02:21
الله دریاب یا حبیبی
-
بازی
دوشنبه 14 مردادماه سال 1387 15:12
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا منجی نیمی از آنچه باید می گذشت گذشت ! شاید هم بیشتر از نیم شاید هم بسیار کمتر اصلا چه اهمیتی دارد مهم این است که دیگر کسی را برای اب بازی های کودکانه ندارم تا تابستان داغ بی صدا را پر از هیاهوی دلچسب و تماشایی کنم دلم بازی می خواد همچون گذشته ها همچون همیشه مگر زندگی چیزی جز همین...
-
خودمانی
چهارشنبه 9 مردادماه سال 1387 22:29
بسم الله الرحمن الرحیم السلام یا نبی الله (ص) السلام یا بقیه الله (روحی فداء) آنروز چشمانم را از دست دادم طلوعی دیگر نمی دیدم روز بعد صدای نگاه گلها نیز شنیده نمی شد حتی فریاد آفتاب را نیز دیگر نمی شنیدم می دانی عشقم ؟ نه چشم داشتم نه گوش ! گویی آزاد بودم و خشنود برای چه ؟ نمی دانم ! دیگر نه زمین جاذبه ای داشت تا مانع...
-
دوستت دارم
شنبه 29 تیرماه سال 1387 00:38
یا الله السلام علیک یا روحی فداء السلام علیک یا سیدی السلام علیک یا حبیبی چه به ناز مهمان حیران شده را پابند خانه ات کردی ! حال بناز و بنواز که دیگر صاحبی جز تو ندارم گفتی دوستی ! منتظر را چنین جسارتی نباشد ارباب ! باده نداده مستم کردی جانان ِ من عاشق نشده شیدایم کردی مولای ِ من فدای صاحب خانه ای که سرگردانی را رام...
-
خانه خدا
سهشنبه 25 تیرماه سال 1387 12:35
بسم الله الرحمن الرحیم السلام یا بقیه الله، یا روحی فداء می روم دور می شوم از خود از هرآنچه خویش را از من گرفت می روم ابری بیابم برای پرپر کردن چشمه ای برای جوشیدن سینه ای برای فریاد زدن و ......... تا بشویم گرد راه ِ آمده را تا خورشید کدر شده را پاک کنم می دانی ؟! دلم باران می خواهد ، باراااااااااااااااان می روم تا...
-
درهای بسته
شنبه 22 تیرماه سال 1387 22:14
الله السلام ... وقتی قرار به رسیدنه هر سایه ای مانع از وصل می شه اما وقتی قرار به رفتن می شه هر نسیمی کمک می کنه به تموم شدن !!! این چه هیاهویی ِ که حتی شنیدن صدای شادی رو هم داره از من دور می کنه ؟!؟! اگرچه هر چی هست ، مقصرش من هستم ، من که درهای لمس یک نوای نورانی رو هم بستم !! پس کِی آدم می شه این دیو چموش...
-
آرزو
جمعه 21 تیرماه سال 1387 23:23
الله السلام علیک یا روحی فداء لیله الرغائب امسال نیز گذشت همچون جمعه دیگری از هجران و همچون تمام گذشتنهای دیگر امسال ! همچون تمام پروازهای ناتمام ووو تمام شد فرشته ها باز جمع شدند و طواف کردند و گردیدند و .... سرانجام دیدند جلوه ای از کمال محض راااااااااا ... پس آروز کردند و..... تمام دلم کعبه خواست و سوختتتتتتتتتتتت...
-
خدای من
شنبه 15 تیرماه سال 1387 00:09
یا الله و یا رحمان ** خداوند نزد گمان بنده اش است **
-
عادت
جمعه 14 تیرماه سال 1387 22:03
الله چه آسان نبودنت شده عادت ! چه بی خیال نشستیم ... نه کوشش و نه تلاشی ... فقط نشسته و گفتیم خدا کند که بیایی !!!
-
تاریکی و نور
چهارشنبه 12 تیرماه سال 1387 15:52
الله یا نور یا نور فوق کل نور تاریکی یعنی شروع یافتن نور ! و سکوت شروعی برای جستجوی صدا ! چشم هاشو که باز کرد ، ترسید ! تاریک تاریک تاریک بود و هیچ صدایی شنیده نمی شد باز چشمهاشو بست اما رویایی که می دید ، دیگه رفته بود دوباره چشمهاشو باز کرد سعی کرد ببینه اما چیزی دیده نمی شد باز ترسید بیشتر از بار اول یادش نمی اومد...
-
او دیده بود !!
سهشنبه 11 تیرماه سال 1387 00:34
الله روزهای عجیبی بود. پر از اتفاقهای تازه و پر دردسر. پر از نگاههای رنگی و بی رنگ، و پر از صداهایی که نه گوینده داشتند و نه مخاطب ! همه چی آماده بود تا یه اقیانوس سرد و اروم رو هم بتونه مواج کنه . یه روز خورشید نبود و تاریکی ترس تو دل ها می گذاشت . یه روز شب نمی شد و خستگی همه رو از پا رد می اورد. گاهی مورچه ها قهر...
-
دلم گرفته است ....
سهشنبه 28 خردادماه سال 1387 20:41
الله السلام یا انیس من لا انیس له دلم نگاه می خواهد و صدا دلم نور میخواهد و نوا دلم کنار خورشید در تاریکی تنهاست دلم به اندازه لبان تشنه ام حرف می خواهد دلم گرفته است ...
-
دنیای کوچک من
جمعه 24 خردادماه سال 1387 16:55
الله السلام علیک یا بقیه الله دنیای من تشکیل شده از دو تا چشم مهربون و دلسوز دو تا دست رو به آسمون و در انتظار بارون و یه دل ، دلی که هر چی این دنیا کوچیکه اون بزرگه ! اون چشم ها و اون دو تا دست مال من نیستن ولی برای من هر کاری می کنن اما اون دل مال خودم بود دنیای کوچیک من با همین ها همیشه شاد بود و پر از نشاط اما...
-
خریداری ؟؟؟!!!!
پنجشنبه 23 خردادماه سال 1387 00:00
الله السلام علیک یا بقیه الله السلام علیک یا روحی فداه اینجا چیزی معنا دارتر از سکوت نیست اینجا حرفها در کلمات جا نمی شوند اینجا کوچک شده است و شاید معنای انتظار من بزرگ اینجا انکه همیشه نفس می کشید و من جان می گرفتم دیگر حضور ندارد اینجا تنها یک جا مانده، در انتظار است من اینجا تنها هستم دریغ مدار گوشه چشمی را مهربان...
-
روح ا...
چهارشنبه 15 خردادماه سال 1387 16:45
الله السلام علیک یا بقیه الله السلام علیک یا روح الله السلام علی عبادالله الصالحین و رحمه الله و برکاته او ...... بزرگ بود و از اهالی امروز بود و با تمام افق های باز نسبت داشت و لحن آب و زمین را چه خوب می فهمید ... گاهی یه نسیم کوچیک که سبزه ها رو نوازش می کنه یه جوی باریک که تنها یه گل رو سیراب می کنه یا یه روزنه به...