-
دنیای قشنگ کلاغ ها !!!
سهشنبه 14 خردادماه سال 1387 20:00
الله السلام و علیک .... چشمامو می بندم ، مثل همیشه می رم تو دنیای واقعی خودم آخیش چه شب طولانی بود ! پر از کار و برو بیا و ووو خوب شد این خورشید خانم گذاشت رفت! دلم برای کلاغهایی که امروز دیدم می سوزه خندم می گیره از کاراشون ولی کاش می دونستن ... چه بپر بپری می کردی اونی که نوکش قرمز بود !! یکی شون بدجور درگیر اون فلز...
-
اجازه !!!!
دوشنبه 13 خردادماه سال 1387 23:48
الله السلام .... وقتی دستم رو گرفتم بالا و گفتم اجازه ! اجازه من ... ! اره همون موقع که کسی جوابم رو نداد همون موقع که چند بار دستم رو بالا بردم تا .... اون وقت بود که صداها رو شنیدم صداهایی که همه سوال داشتن و کسی جوابی نداشت شاید هم جوابی بود ولی کسی اهمیتی نمی داد شاید هم اشتباه بود یا حتی گناه ! جواب دادن به اون...
-
سبز ، قرمز ، مشکی
یکشنبه 12 خردادماه سال 1387 20:30
الله یا اباصالح ادرکنی ! نمی دونم چرا تو رنگها دو رنگ فقط برام خیلی معنی داره سبز و قرمز !! البته گاهی هم مشکی وقتی " اسم شما " رو می نویسم همه چی سبزه فقط سبز پر از آرامش پر از مهربونی و وقتی می نویسم " منتظر " تنها رنگی که می تونه داشته باشه قرمزه ! و نوشته هایی که معمولا سیاهه سیاه هستن البته وقتایی هم هست که نوشته...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 12 خردادماه سال 1387 20:29
الله السلام علیک یا اباصالح المهدی (عج) گویی این شب به قیمت انتظار من سحر نمیشود ! تو بیا شاید با هم فرسودیمش هر روزی که بدون شما شب می شه معنی اش یه بچه اس که دلش از روزگار می سوزه و کسی رو نداره که ارومش کنه هر شبی که وجود شما رو کم داره معنی اش دستای رو به اسمونی که نزدیک صبح از دلتنگی خوابش می بره هر لحظه ای که بی...
-
کاش تو هم پرنده بودی ...
شنبه 11 خردادماه سال 1387 01:15
الله السلام علیک سالهای دور چه نزدیکند! به نزدیکی دورترین ثانیه ها ثانیه های دست نیافتنی نزدیک و نگاه منتظر آفتاب و آفتاب نیمه پنهان مردد از ماندن و رفتن ثانیه های دوست داشتنی دور دستان ملتمس رو به آسمان زمین در حرکت دوار و گردش تمام نشدنی . . پرنده ی در دستانت، شوق ماندن و پریدن هر دو را دارد ! کاش تو هم پرنده بودی...
-
واقعا ؟؟؟!!!
پنجشنبه 9 خردادماه سال 1387 21:52
الله سلام به خودم ! خوبی ؟ واقعا ؟؟؟!!! یه وقتهایی هست که بالا بری پایین بیای نمی شه که نمی شه حتی به خودت هم نمی تونی زور بگی !!! اخه حداقل تو قبول کن ! (اینجا منظور از تو خودم بودم ، یعنی خودم به خودم گفتم !! دورو زمونه رو می بینید !) خلاصه اینکه نه کسی می فهمه چی داری می گی ، نه کسی حوصله داره اصلا بشنوه چی می گی ،...
-
این تو هســــــتــی ؟؟؟!!!!
جمعه 3 خردادماه سال 1387 12:12
الله من نیامده ام برای چشیدن و تشنه شدن و رفتن من برای بازی کوتاه بعد از ظهر بچه ها هم نیامده ام برای مسابقه بادبادک بازی بهاری هم نیامده ام کاش می دانستند جشن پایان خشکسالی هم برایم اهمیت ندارد و سفره زیبای ... نیز و سبدهای گل هدیه شده نیز و همه انچه که شاد می کند و لبخند می اورد و زندگی می دهد به ... من برای...
-
مهربان صبور
چهارشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1387 00:53
الله السلام علیک یا اباصالح المهدی می گویند در انتهای افق، رنگ چشمان بغض کرده اوست که خورشید را به پشت پرده می خواند به بهانه صبحی نو اما برای گریستنی نو در تاریکی صبور آسمانها .... اما چه کسی می داند از آتش نهفته در دل این آسمان سیاه که رنج دردانه عالم را در دل فرو می کند !!!
-
قفسی عاشقانه
دوشنبه 23 اردیبهشتماه سال 1387 14:46
الله السلام علیک یااباصالح المهدی (عج) لحظه های گمشده فریاد می زنند برای حیاتی دوباره ثانیه های در قفس مانده شوق پرواز دارند به بی کران و اما دل که راهی دیاری بی زمان است به دنبال شکستن دوباره سکوت در پی مرگ جاویدان قفسی عاشقانه خزیدنی بی بال و سرانجام محو شدن و فرو رفتن در زلال نور . . . . هم نفس همراهم باش با تو به...
-
تقدیمی ...
چهارشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1387 00:21
الله السلام علیک یا اباصالح المهدی آمدن و ماندن ماندن و سوختن سوختن و تنها شدن تنهایی و عشق عشق و تولد دوباره تولد و شوق زندگی زندگی و شور ِ آمدن و ماندن و سوختن و ما شدن زیباترین لحظه ها دوستتان دارم
-
به رسم سفر ... خداحافظ
پنجشنبه 22 فروردینماه سال 1387 18:40
الله السلام علیک و رحمه الله و ... خداحافظی منتظر یه دنیا حرف بود که نوشت و نوشت و نوشت متفاوت با همیشه از خودش تنهایی اش عشقش دلش ولی وقتی نوبت چشماش شد انقدر بارید که همش پاک شد انگار نباید کسی می خوند قصه سرگردونه همیشه منتظر رو جز اونی که تنها آشنای نخونده ها و ننوشته هامه ! باشه همه چی مال تو ولی کاش ... شاید اگر...
-
نور شو ...
یکشنبه 18 فروردینماه سال 1387 23:48
الله السلام علیک یا اباصالح المهدی پاک می شوی از هر چه با گفتن ، شنیدن و دیدن بر تن کرده ای میگوئی : ببخش ! بی آنکه بگویی برای چه می گوید : هر چه خوبی است برای تو می خندی می گوید : آزادی ، از زنجیرهای به پابسته از هرآنچه کردی و خورشید غبطه می خورد به روزی که معنای این آزادی را خواهی چشید بی آنکه کسی بپرسد برای کدامین...
-
دوستت دارم
سهشنبه 13 فروردینماه سال 1387 00:01
الله السلام علیک یا اباصالح المهدی دوستت دارم بیشتر از دیروز باکی ندارم از هیچ کس و هر کس که تو را دارم عزیز دل
-
شمارش لحظه ها تا سفر به خانه نور ۲
دوشنبه 12 فروردینماه سال 1387 00:27
الله السلام علیک یا اباصالح المهدی دیدی اولین قدم رو برداشتم هزار بار پام لغزید ولی ... هنوزم باورم نمی شه که اولین قدمم به زمین رسید قدم بعدی سخت تره خودت می دونی سخت تره با من باش دلم از حالا داره می لرزه برای قدم دوم کمک کن چیزی تا رفتن نمونده هر روز از خواسته هام کمتر می شه فقط می خوام ... تو می دونی مگه نه ؟! من...
-
ایست ....
شنبه 10 فروردینماه سال 1387 01:06
الله ایست .... جاده از همین جا دیگه تمومه ! می پرسی چرا ؟ یه نگا به دلت بکن اگه جرات کردی یه نگا هم به چشمات بکن نمی تونی نه ؟ پس حتما فهمیدی چرا ! خب دیگه کوله بارتو ببند از اینجا به بعد رو باید یاعلی بگی و خودت تنهای تنها پیاده راهی شی بیا همین حالا قول و قرارا رو محکم کنیم مقصد رو داری می بینی درسته ؟ وقت زیادی هم...
-
شمارش لحظه ها تا سفر به خانه نور
جمعه 9 فروردینماه سال 1387 19:27
الله السلام علیک یا اباصالح المهدی (عج) شاید به پایان عمر این پروانه سرگردون چیزی نمونده باشه ولی یکم دیگه نفس می خواد شاید این سرگردونی تموم بشه و برسه به نور شاید اون نور در همون جا باشه اونجایی که می گن پر از نوره پر از صداست پر از عشقه شاید اونجایی که می شه پرده ها رو کنار زد اونجایی که سوختگی های بالهامون چند...
-
چرا ؟؟؟
یکشنبه 4 فروردینماه سال 1387 20:04
الله السلام علیک یا اباصالح المهدی (عج) چرا همیشه دورترین فاصله ها برای عزیزترین هاست؟ چرا عمیق ترین احساس ها برای دورترین هاست؟ چرا دست نیافتنی ترین لحظه ها برای عمیق ترین هاست؟ چرا قشنگ ترین آرزوها برای دست نیافتنی ترین هاست؟ چرا غصه دارترین رویاها برای قشنگ ترین آروزهاست؟ چرا خواستنی ترین چیزها برای غصه دارترین...
-
بهار
جمعه 2 فروردینماه سال 1387 22:42
الله السلام علیک یا اباصالح المهدی تمام کوچه های شلوغ ساکت شدند این تعطیلی به بسته شدن ذهن ها هم کشیده است ولی مگر "تو" غیر از این نفسی هستی که به سینه می رود تا هر دم بهاری کند جان را !! با تو هستم تا همیشه تنهایم مگذار تنها بهار زمان منتظر
-
دور ِ دور ِ دور ِ خیلی نزدیک !
سهشنبه 28 اسفندماه سال 1386 23:51
الله السلام علیک یا اباصالح المهدی دور ترین جای دنیا یه جای نزدیکه همین جا کنج دلم که هر چی دستم رو دراز می کنم به سمتش بهش نمی رسه یه چیزی تو این دنیا فقط به خاطر تو متولد می شه و فقط برای تو می میره حتما دیدیش دونه دونه اشکهام وقتی تو چشمهام متولد می شن تا بیرون می آن از خجالت تو می میرن دور ِ دور ِ دور ِ خیلی نزدیک...
-
امامت مبارک
یکشنبه 26 اسفندماه سال 1386 23:52
الله السلام علیک یا حجه الله السلام علیک یا بقیه الله السلام علیک یا اباصالح المهدی پیشوای من گرچه در سوگ پدر سخت غمگینی غمت را به من بده که امروز روز سرور همه حق جویان است و امید دل همه عاشقان مولا امامت مبارک خوشا به حال ما که رنج راه شما به دوش کشیدی تا ما به نور رسیم یا حق
-
جنگ
شنبه 25 اسفندماه سال 1386 00:12
الله السلام علیک یا اباصالح المهدی (عجل) ... دست از سر دلم بردار اون روز خیالمو بردی دیروز دلم رو امروز هم اومدی جونم رو بگیری؟ باشه انگار همیشه گربه زورش به موش می رسه ! نمی ری ؟ ولم نمی کنی ؟ باشه نرو ولی من دیگه موش نیستم که دنبال یه تکه پنیر بیام مستقیم زیر پنجه های تو اره اشتباه گرفتی بزار کمی قد بکشم ، بزار پنجه...
-
این یه سرگیجه اس !!!
جمعه 24 اسفندماه سال 1386 00:25
الله السلام علیک یا اباصالح نگاهها می گن من دورم تو نیستی این یه سرگیجه اس !!! درست می گن ؟؟؟ صداها می گن من خوابم تو نمی ای این یه دروغه !!! درست می گن ؟؟؟ دلم می گه من دوستت دارم تو دوسم داری این حقیقته درست می گه ؟؟ وقتی نیست بودی .... یکی خیلی دلتنگ بود ... اون می دونست تو می تونی باشی ... می تونی زندگی کنی ، دوست...
-
نامه ای برای تو ...
شنبه 18 اسفندماه سال 1386 20:39
الله سلام این نامه را وقتی برایت می نویسم که شب هنوز ادامه دارد، و صدای سکوت همه جا را گرفته است و ماه هنوز قصد خودنمایی ندارد و آسمان تاریک تر از دل من شده است از سر شب در انتظار صدای بودنت بودم هی گوشهایم را تیز کردم اکنون نه لحظه بعد شاید حالا اما... نه باز هم خبری نیست من عادت دارم به این نشنیدن و انتظار دوباره سر...
-
و دلتنگم .............
پنجشنبه 16 اسفندماه سال 1386 23:35
الله السلام علیک یا اباصالح المهدی سلام رویای دور دست من ! امروز چون همیشه نبودی نه ، بودی چون همیشه بودی ولی من باز دلتنگ بودن و نبودنت دل را فرستادم به آسمان انگار کند که به دیدار تو می آید رفت و دلتنگ تر برگشت تو نبودی وقتی دل رفت تو آمدی کنارم و جایش چه خالی بود وقتی برای ذهن مبهوت و جای خالی دل دعا خواندی و گلی...
-
بناز دلبر من ...
یکشنبه 12 اسفندماه سال 1386 19:12
الله السلام علیک یا اباصالح المهدی نازیدی و پرستیدم ات ناز کردم و بوسیدم ات دل بردی و ستودم ات دل باختم و سجده کردم ات * دوست تنهایی ام ، حال تنهایی یعنی چه ؟ همدم راه ام ، حال راه دیگر یعنی چه ؟ * پنهان بودی و آشکارم کردی حال آشکارم و در تو پنهان * بی نیاز ، چه پر نازی و من هر روز نیازمند تر حبیب ، چه مهربانی و من هر...
-
اما چه شد ؟
پنجشنبه 9 اسفندماه سال 1386 23:20
الله السلام علیک یا اباصالح المهدی (عج) سخت بودم سخت تر از ابرهای سیاه و اخم کرده ساکن بودم بی حرکت تر از اقیانوسی در آرامش پس از طوفان خالی بودم خالی تر از شهری در سکوت شب اما چه شد ؟ چه شد که ابرها نرم شدند به باریدن !! چه شد که اقیانوس دوباره طوفانی شد !!! چه شد که شهر پر هیاهو شد !!!! عزیزترین، سختی ام را تو نرم...
-
به رنگ غم .... گمگشته
شنبه 4 اسفندماه سال 1386 00:02
الله السلام علیک یا حجة الله از سرتاسرخیالم گذشتی هم سراب نگاهم را دیدی ، هم نگاه در سرابم را هم از خشکی لبهایم شنیدی و هم از خیسی چشمانم از سرتاسر رویایم گذشتی هم حقارت آرزویم را دیدی ، هم آرزوی حقیر شده ام را هم از تنهایی دستانم شنیدی و هم از شلوغی ذهنم از سرتاسر دلم گذشتی نه چیزی دیدی ، نه شنیدی و نه ... آخر دلم گم...
-
دل
یکشنبه 28 بهمنماه سال 1386 23:29
الله السلام علیک یا اباصالح المهدی دل دل با تو هستم دل آری با تو با تو که د رگوشه ای در سوگ آنکه در گوشه ای از تو خواب دیده بود و در گوشه آرزوها رویا ساخته بود و در گوشه چشم اش باران باریده بود و در گوشه لبانش داغی بود و در گوشه دلش تمام این گوشه ، گوشه نشین شده بود و در گوشه خاطراتش گوشه ای از سنگینی این سوگ سایه...
-
کفش دوزک ...
جمعه 26 بهمنماه سال 1386 21:01
الله السلام علیک یا اباصالح المهدی هیچ نگا لای چمن ها کردید؟! یه کفش دوزک کوچولو داشت برای اومدنتون دعا می کرد ... یکی پا رو بچه اش گذاشته بود ... من که از اون خیلی کوچک تر و ضعیف ترم خودتون که شاهد بودید ... نتونستم خودمو نجات بدم چه برسه به اون آقا جون باز که دعای ما به اون بالا بالا ها نرسید چند تا کفش دوزک دیگه...
-
بگید بخشیدیددددددد
پنجشنبه 25 بهمنماه سال 1386 23:56
الله السلام علیک یا اباصالح المهدی دارم برای دلم یه در خروجی می سازم برای بیرون کردن همون هایی که مانع اومدنت شدن وقتی همشون رفتن هم در ورودی و هم خروجی رو برای همیشه می بندم می دونم که تو برای وارد شدن نیازی به در نداری کمک کن یا حبیب من لا حبیب له ... آقا جون یه دنیا گله دارم ازتون این رسمش نبود آخه شاگرد کلاس اولی...